فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

خش خش ِ گامهای پاییز...

چشمانم را میبندم

خودم را زیر گامهایت

_درست کنار برگهای پاییزی_

تصور میکنم...

عبور میکنی از من

و من

از "یاد" ، به "باد" میروم...




پ.ن: کسی میداند واحد سنجش ِ خستگی چیست؟؟

یک روح؟؟!  یک قلب؟؟  سه نفس؟؟؟ پنج آه؟؟!

...!!!

نظرات 6 + ارسال نظر
احسان دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 01:21 ق.ظ

بعضی وقت ها خیلی خسته ای خیلی...اونقدرکه توان انجام هیچ کاری رونداری اما یه خبرخوب یا...میتونه تو رو دوباره سر پا و پرانرژی نگه داره ویابرعکس...اماگاهی خستگی به اندازه ای به یک معنای دیگه ست که بعضی هااونو با م رگ ر و ح ی اشتباه میگیرن...نه.. خستگی هرگزمعیاری برای سنجش نداره یاحداکثرهرفردی فقط قادربه سنجیدن خستگی خودشه...

حسابش از دست خودم در رفته! :)

سارا دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 10:49 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

درست کنار برگ های پاییزی....
چه حس غمناکی

خش خش خش!!!
چه فکر نازک عمناکی...!!!
آره!
D:

کورش تمدن دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام
خدا قوت
به جای اینکه بشینی به واحد سنجش خستگی فکر کنی اون قرارداد مشارکت رو آماده کن

سلام دایی
خدا قوت به شما نیز! :دی
مشارکت؟؟؟
مشارکت در طرحهای توسعه؟؟؟
جنگل؟؟!
سرمایه ی ملی؟؟؟
مشارکت در چی؟!

کورش تمدن دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 02:49 ب.ظ

وقتی نوشتی چشمانم را میبندذم فکر کردم میخوای بگی خودم را میندازم زیر کامیون ولی دیدن نه
ما از این شانسا نداریم

فک کن یه درصد من خودمو بندازم زیر کامیون!!!
تازه اگه بخوام خودکشی کنم ، خودمو میندازم زیر یه پورشه ای لامبورگینی ای چیزی! که اگه مردم بتونه دیمو بده،اگرم نمردم و ناقص شدم،تا آخر عمر بیخ ریشش "خوشبخخخخت" زندگیمو کنم!!!

موسن دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 09:44 ب.ظ

آخ جون پاییز

:)
نوش جونت!!

کودتــــآ دوشنبه 20 شهریور 1391 ساعت 10:37 ب.ظ http://coup.blogsky.com/

واحد سنجش خستگی = روزمـــرگی

مرسی که گفتی!
مونده بودم اینهمه خستگی ِ نشمرده رو کجای دلم بذارم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد