فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

کاش میدید که خودش چی میخواد

اون نمیدونه از زندگی چی میخواد

هیچ وقت نمیدونست. اون فقط میخواد یکی بخوادش. نمیخواد که "من" بخوامش. فقط میخواد که یکی بخوادش

همیشه دنبال یه نشونه بود که کی میخوادش. میگفت: اون بیشتر درک میکنه، یا اینکه اون بهم کادو داده پس خیلی دوستم داره.

 همیشه دنبال این بود ک نشونه ها میگن کی بیشتر میخوادش. دنبال خواسته شدن بود اما هیچ وقت به دل آدما نگاه نکرد. شایدم من هیچ وقت دلمو براش باز نکردم. الانم که برگشته باز دنبال «خواستن من» نیست. فقط میخواد یکی بخوادش و به هر دری چنگ میزنه. هرکی باشه مهم نیس فقط یکی بخوادش. الانم نمیتونم دلمو باز کنم. حتی دیگه نمیتونم لبمو باز کنم. فقط میتونم موهامو باز کنم تا سفیدیاشو ببینه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد