فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

به همین سادگی...

کلاس تموم شد،اومدم بیرون و منتظر موندم تا بیان دنبالم. همه رفتن و فقط من تنها تو حیاط بزرگ آموزشکاه وایسادم.یه پسر دم در وایستاده بود،با گوشی صحبت میکرد:نه هنوز نیومده!!!صبر کنم میاد؟؟!!!....باشه!...خدافظ...

چند قدم تو حیاط دور زد ومن هم کنار باغچه ی گرد وسط حیاط وایساده بودم!اومد رو به روم و گفت کلاس تموم شده؟ گفتم بله!

وباز هم شروع کرد به قدم زدن...10 دقیقه گذشت،اومد جلو و پرسید ساعت دارین؟ لبخندی زدم و گفتم نه!

دوباره شروع کرد به قدم زدن...گفتم:کلاس تموم شده ها!کسی داخل نیست!منتظر کسی هستین؟!!

-نه!خواهرم اومده کلاس منتظرم اون بیاد!

-آخه کسی داخل نیست!!!!

-میدونم،شما هم کلاس بودین؟؟

-بله!

-کلاس چی بود؟

-آیین نامه!

-هنوز شهری نرفتین؟

-نه!

-امتحان داشتین؟!

-نه!

-کی امتحان دارین؟

-فردا!!!

-اوه اوه!!!

-

-من خواهرم میومد اینجا کلاس،با قبول شد امتحان آیین نامشو،ولی با سه تا غلط،الانم رفته برای شهری،منم اومدم دنبالش،منتظرم!آخه بعضی وقتا کلاسشون زود تموم میشه!میاد اینجا منتظر میمونه!

-آهان!!!!!

-منتظری بیان دنبالت؟

-بله.

(ساکت شد و بعد از 5 دقیقه سرخ و سفید شدن،بالاخره گفت:)

-بچه ی اینجایی؟

-اینجا که نه، مال .... ام!

-کجا میشینین؟!!

(حرفمو تکرار میکنم) -.... میشینیم!

-میتونم شمارتو داشته باشم؟!!!!

-نه!

-چرا؟

-چون من اهل رفاقت نیستم!

(ساکت شد.... روی جدول دور باغچه ی گرد نشست،... دبیرای آموزشگاه در حال رفتن بودن)

-بهت نمیاد انقدر بد اخلاق باشی!...نمیدونم شانس منه؟؟!!!

-

-به هر حال این شماره ی منه،دوس داشتی بهم زنگ زن

(و یه کاغذ به طرفم پرت کرد که دقیق افتاد جلوی پام)

دلت خواست مزاحمم شو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

-

بقیش که دیگه چه اتفاقی افتاد و اینا مهم نیست،فقط خلاصه که یه نیم ساعتی رو در جوار آقا و چرت و پرتاش گذروندم و بعدم خواهرش اومد و داداش منم اومد و رفتم.

اما حرفم اینه که اون به همین راحتی میخواست با من دوس شه؟ دیدن قیافه و شنیدن صدای طرفش واسش کافی بود؟؟!!! اون که نه از اخلاق من چیزی میدونست،نه منو میشناخت...

اگه تا حالا ندیده بودم یه همچین چیزی رو،میگفتم فقط اون اینطوری بود!اما تا حالا خیلیارو دیدم که همینطوری پی طرفشون میرن.

واقعا به همین سادگی یه ارتباطو میشه شروع کرد؟

یعنی هیچ شناختی؟ حتی در حد سلام و احوال پرسی؟

اشکال ما آدما اینه که فقط تو لحظه زندگی میکنیم و دنبال چیزی هستیم که واسه یه مدت شادمون کنه! همین!!!

آره،به همین سادگی امکان داشت من با کسی دوست شم!به همین سادگی!!!!



پ.ن:و به همین سادگی دلتنگ میشویم...


راستی نوشت:راستی شمارشو بر نداشتمااااا!!! از بس که گلم من!!!!


پ.ن:دلم کلاس زبان میخواااااااددد!!! کلاسامون شروع شده اما به خاطر رانندگی نمیتونم برم!


سعدی نوشت:

خـالـی که مــرا عــاجز و محـتـال بکرد                     خطــی برســـــــید و دفـــع آن خـــال بـکـرد

خال سیه اش بود که خونـم میریخت                     ریش آمد و رویش همه چون خال بکرد


نظرات 35 + ارسال نظر
پـا ب هـوا ! یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://foshar.blogsky.com/

الان خوندی یا همینطوری ابراز وجود بود؟؟!!!

پـا ب هـوا ! یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 11:58 ب.ظ http://foshar.blogsky.com/

من که یکساله گواهی‌نامه‌م رو گرفتم ! گفتم تا شابد یکم بسوزی :دی !!
آره بابا ! ب همین سادگی‌یه ! خبر نداری تو ! از من بپرس :دی
اینقده سادست ،اینقده سادست !
بار آخری که دیدم ، رفته بودم کافی‌شاپ با دوستام ، یه دختره با دوستش نشتسته بودند و یه پیره اومد و شد آنچه شد !!
می‌گم ، اینقدر راحته
خیلی راحته
خیلی ...
بسه دیگه ! فکر کنم حالا فهمیدی این‌قدر راحت و آسونه
اصلا همین "دوستای بهتر از آب دماغم" ! ب قول خودشون اینقدر پروندم ...
دختر
از دور و ورشون !
منم ک دیگه نمی‌گم ریا می‌شه :دی

تو مگه امسال کنکور نداشتی؟
چجوری یه ساله گواهی نامه گرفتی؟؟!!!!

آره بابا!فهمیدم خیلی راحته!!! یه پیره اومد؟؟؟؟!!!!!پیر؟؟؟؟؟؟

آره ماشالا پس خودت هم سری تو سرا داری!!!!

پـا ب هـوا ! یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 11:59 ب.ظ

اون نظر اولو هم دادم تا اول باشم !

خب بابا!!!!

بهنام دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلاااااام
الان میخواستی بگی خوشگلی؟
الان میخواستی بگی تو دل برویی؟!
خب باعشهههه!

ولی یه چیز اینه که یه رابطه امکان داره همینجوری شروع بشه!!!! این حرفا رو از خودم نمیگم پیش یه مشاور رفته بودم و صحبت های اونه که میگه اینکه از قیافه ی یکی خوشت بیاد و بخوای باهاش یه رابطه رو شروع کنی هیچ اشکالی نداره! مهم بعدشه که چیکار میکنید و قصدتون از ادامه ی رابطه چیه و...
منظورم رو گرفتی؟
اون یارو هم گویا مزاحمتی ایجاد نکرده برات! میدونی که الان خیلی ها خیلی عوضی تر از این حرفان! ولی خب طوری که تو تعریف کردی من حس بدی نسبت به اون فرد پیدا نکردم!
یعنی اگه چند ماه پیش قبل از رفتن پیش مشاور این اتفاق رو مینوشتی کلآ از چنین شخصیتی بدم میومد ولی الان قانع شدم که کار زشت و بدی نیست درخواست دوستی دادن به خاطر زیبایی طرف مقابل...

سلاااام!!!
بهنام مدیونی اگه حتی یه درصد به این حرفت شک کنی!!!!!!!!!!!!!!!!!

تو هم همش پیش مشاوریا!!!مجانیه بگو ما هم بریم!!!!؟؟؟!!!

خب همین دیگه،به خوشی لحظه ای فکر میکنن!

الف دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 12:37 ق.ظ http://inspiration90.blogfa.com

کم نیستن از این جور آدما و کم نیستن دخترایی که به راحتی لبیک میگن

ولی خب مودبانه تر هم می تونست بگه !‌ شماره رو پرت کرده که چی بشه .. واقعا نمیدونم چی میشه به این آدما گفت ..

هی وای من!!!!

بابا آدم وایساده بود اونجا هاااا!!!! خب نمیشد بیاد شماره رو بده دستم که!!!!

بازیگوش دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 12:47 ق.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

اوووووف سریشی بوده هااا:|

اره دختر گلم روابط همیین قدر الکی شدههه...:(

آره خیلی!!!
تازه این خوبش بود که تعریف کردم!!!!!


هی وای من!!!!

آسانا دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 04:12 ق.ظ http://asanaaa.blogfa.com/

باهات موافقم

به همین سادگی دوس میشن به همین سادگی دلتنگ و بعد افسرده و آخرشم مریض روانی !

دیدم که میگم!

جدا؟؟؟!!!!

هاله دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 09:39 ق.ظ http://www.assman.blogsky.com

اینا قشر خل جامعه هستن !:دی
شما ببخشید :دی

فقط این دفعه میبخشما!
تکرار نشه دیگه!!!!

هاله بانو دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 10:40 ق.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

الهی من فدای این شرم و حیات بشم دختر
حالا شماره رو چرا برنداشتی؟؟؟؟
ناناز حالا حالاها موندی تا آدم ها رو درست بشناسی

خب بر میداشتم که چی بشه؟؟؟!!!!!

مطمئنی؟؟؟!!!فکر نکنم هاااا!!!!

حدیث دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 11:12 ق.ظ http://khatkhatihayman.blogfa.com

کار خوبی کردی عزیزممم رفاقت های اینطوری زیاد دوام نداره...
همینطور که یهویی خوشش اومد یهویی هم دلش زده میشه و میره دنبال یکی دیگه..
راستی خانم درایور گواهی نامه گرفتی باید شیرینی بدی ها...

اوهوم!!!!

چشششششششششم!!!!

علیرضا دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 01:32 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

یاد کلاسای گواهینامه و اینا بخیر !

یاد کلاسای گواهی نامه و اونا هم بخیر!!!

کیامهر دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 01:48 ب.ظ

ای بابا
اون بنده خدا که خواستگاری نیومده بود
برای برقرار کردن یه رابطه بالاخره باید از یه جایی شروع کرد دیگه ...
آدم تو برخورد اول که نمیتونه اخلاقیات طرفش رو بشناسه
باید باهاش حرف بزنی صحبت کنی
اینور و اونور بری
تا بفهمی چه کاره است
هر بخشی از ماجرا که فکر کردی آدم مورد نظرت نیست
کات ...

کاش اومده بود خواستگاری!!!!
آره،منم نمیگم که نباید شناخت که!!!اما خب آدما اول با یه رابطه ی خشک و رسمی میتونن همو بشناسن،بعد اگه از رفتار و اینای هم خوششون اومد بیان جلو!!تازه در خیلی از موارد در همین رابطه های رسمی،علاقه هم خود به خود به وجود میاد!
منم که نگفتم بنده خدا چیزیشه که!!!!

راستی کیامهر خان!!!اگه شما حاضر باشین به من عوض مامان بزرگ بگین مامی،من حاضرم این مسئولیت خطیر رو به عهده بگیرم!!!!

اوجوبه دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.ojobeam.blogsky.com

سلام محدثه جونم
من الان نمی تونم آپت رو بخونم بعدا میام میخونم
اومدم بگم آپم

باشه

Mohammad دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 04:41 ب.ظ http://www.vatandoost.blogsky.com

ابزار وجود بود

هاله دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 09:17 ب.ظ http://www.assman.blogsky.com

محدثه ؟
شمارشو ور میداشتی می دادی به من !
می زنگیدم بش می گفتم بیان خواستگاریت
یههه وخ فک نکنی قصد دیگه ای دارمااااااااا :-" اصصصصلا :-"

خب خره زودتر میگفتی بر میداشتم دیگه!!!!
خوب بودااااا!!!
نکنه میخواستی بگی بیان سراغ خودت؟؟؟!!!هان؟؟؟!!!!

هاله دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 09:35 ب.ظ http://www.assman.blogsky.com

حیف نشد بگم دیگه !
اه :))

آره واقعا! حیف!!!
نگفتی واسه کی میخواستی؟؟!!!!

پـا ب هـوا ! دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 09:38 ب.ظ

اشتباه تایپی بود !!
منظورم یه پسره بود ! خواننده باید عاقل باشه دیگه !

ببینااا!!!!
حالا عاقل هم نباشم نباید تو روم بگی که!!!

خب تو بد نوشتی!به من چه!

تازشم،مگه صد و بیست و سه بار بهت نگفتم میای اینجا آدرس وبتو بذار؟!!!
حالا هی منو حرص بده!
از دست تو پیر شدم!

ali دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 09:53 ب.ظ http://hees.blogsky.com

سلام
آفرین به شما

سلام!
این الان امر به معروف بود؟؟!!! یا شایدم نهی از منکر بود!!!!
ممنون!

پـا ب هـوا ! دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 11:26 ب.ظ http://foshar.blogsky.com/

اگه یه نیگا به کیبورد بندازی متوجه می‌شی که "ی" و "س" کنار همه ! ومنم چون برق‌آسا تایپ می‌کنم(!) یه اشتباهی پیش اومد دیگه !
باشه بابا ! اینم آدرس "بلاگم" ! چرا همه می‌گند وب ؟ آخه این که وب نیست ؟! بلاگ یا به عبارتی وبلاگه ! اصلا وب یه مفهوم عام داره ! حتی ب وب‌سایتم نباید گفت وب ! من چند بار بگم ! کچل شدم دیگه !!
:دی

خب حالا!باشه! آخه جفتشونم معنی دارن دیگه! تو ام یه ذره دقت کنی میبینی جفتشون معنی دارن!!!!!

اییییششششششش!!!!خوبه تو معلم نشدی!!!! این یه چیزیه که بین مردم جا افتاده و یه جورایی جزء حرفای عامیانشون شده!مگه تو به "میدونم" میگی "میدانم"؟؟؟ خب اونم عامیانس،اینم عامیانس دیگه!
کچلمون کردی!

ناهید دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 11:48 ب.ظ http://nahid2369.blogfa.com

چه باحال بوده خو یه بارم که شانس در خونتو زد پروندیش
خو چرا پرت کرده مثه آدم میداد دیگه

ببینا!
حالا نگو یه بار که!!!!!

خب بابا!اونجا ملت وایستاده بودن! نمیشد بیاد بده دستم دیگه!

کیانا سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

ای بی حیاااااااااااااااااااااااا تو خجالت نمیکشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با پسر نامحرم حرف میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بی شرممممممممم
بذار دستم بت برسه میکشمت

ولی دمش گرم خیلی باحال بوود خو توم یکم سرکارش میذاشتی میخندیدم دور هم

اره میشه ارتباطو شروو کرد ولی تو شروو نکن واست زوووده

ببخشییید خب!!!
این دفعه رو ببخش،دفعه ی بعد بکش منو!خب؟؟!!!
آخه با اون کیس هایی که تو پیشنهاد میدی،آدم ترجیح میده با رفتگر محلشون بریزه رو هم،ولی گیر کیس های مناسب تو نیفته!!!!!

زهر مااار!همینم مونده بود به خدا!

برو بچچه جقل!من خودم میدونم چجوری شرو کنم خوب باشه،تازه زودم نیست!دیر هم شده تازه!!!!

هاله سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 12:49 ق.ظ http://www.assman.blogsky.com

واسه تو دیگه !

مطمئن؟؟!!!
خب اشکال نداره!

کورش تمدن سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 02:11 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
اگه ازت خوشش اموده بگو باهاش صحبت کنم
الا پشیمونی که شماره اش رو برنداشتی؟آخه دیدم امروز داشتی اونجا دنبال چیزی میگشتی
شمار رو برمیداشتی میدادی دست من تا الان که پشیمون شدی پست میدادم.منکه واسه خودم نمیخواستمش

وای دیدی شما؟؟!!! نه!مدادم افتاده بود،دنبال اون بودم!!!

آخه درسته که خیلی خوش تیپ بود،ولی خب قیافش اصلا به دل نمینشست!!!!
هرررررررررررررررررررررررررر!!!!
خوبه خودم گفتم با قیافه انتخاب ننمایید!!!!

هاله سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.assman.blogsky.com

این کیانا ترشیده ! می خواد ما رو هم بترشونه :دی گولشو نخووووریا :دی باز اگه شماره رو گرفتی و روت نمیشه بگی بده من می زنگم بهش میگم "گوشیو بده به مامانننننت" بعد اون میگه "چشم !"
بععععد من به مامانش میگم بیان بگیرنت .. !!:دی
اگه هم نگرررفتی غمت نباشه .. ایشالا فرصت های بعدی :))

آره!خودم میدونم!میشناسمش!!!

نه به جون خودم نگرفتم!!! اما یکی دیگه هست،دارم روش کار میکنم،این یکی خوبه،یعنی عالللییییه!!!! اگه موفق شدم شمارشو میدم بده به مامانت! بگو بیان خواستگاریم!!!!

محــــــــن (پا ب هوای خودشون!) سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 06:22 ب.ظ http://foshar.blogsky.com/

من قانع شدم !
نه عزیز من ! اون فرق می‌کنه ! عامیانه یه چیزی خلاصه کردم یه چیز دیگه ! اصلا تو چرا تحلیل می‌کنی ؟ بگو : دوست دارم بگم "وب" به تو هم هیچ ربطی نداره !! منم می‌گم چشم


:دی

آفریییین!!!!

الان اسمت محسن بود؟؟!!!! یا محـــــــن؟؟؟!!! یعنی چی اونوقت این؟؟!!!

خب من دوست دارم بگم وب!!! وب وب وب !!! همین!!

محــــــــن ! سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 09:32 ب.ظ http://foshar.blogsky.com/

قربون اون سی‌پی‌یوی مغزت بشم ! محسن با محـــــــن در چی متفاوتن ؟! هردوشون ک یکی‌اند با دو دست‌خط ! یکی معمولی نوشته یکی س کشیده شده ! مل این " ــــں "

ببیناااااا!!! داری رسما به من توهین میکنی!!!!
نخیرم!این : محــــــن اصلا س نداره! خودتم میدونی! اما اون یکی داره! بازم خودت میدونی!!!

پـا ب هـوا ! سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 11:08 ب.ظ http://foshar.blogsky.com/

وای خدای من !
باشه اصلا هرچی شما بگی ! من هم بیجا بکنم ب مخلوقی توهین کنم !
می‌دونی دارم ب چی فکر می‌کنم ! این همه سال ک از خدای عزوجل در این دنیای مجازی عمر گرفتم ، اینقدر با یکی سر چیزی بحث نکرده بودم !
کلا من و تو خیلی اتفاق نظر داریم با هم !! سر همه چی با هم موافقیم !
:دی !

خب حالا!!!
همون پا ب هوا که بنویسی بهتره!!!!!
آره!ماشالا چقدر هم که اتفاق نظر داریییم!!!!

Mohammad چهارشنبه 26 مرداد 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://www.vatandoost.blogsky.com


بروز هستم!!!!!!!!!!!!!!!

نیما چهارشنبه 26 مرداد 1390 ساعت 06:15 ب.ظ

خسته نباشی به خاطر این همه حضور و همکاری در عملیات مخ زنی ! کامنت کوروش تمدن و کیامهر دقیقا حرفایی بود که میخواستم بزنم !

علیک سلام!!!!!!!!!!

سلامت باشی!یاد بگیر!!!!
خب جواب اونا هم همون جوابایی بود که من میخواستم بگم!!!!

زهره پنج‌شنبه 27 مرداد 1390 ساعت 03:38 ق.ظ http://my-university.blogfa.com

افرین بر نداشتی
اره دیگه آدمها همینن .دوستی چند روزی و تمام...
موفق باشی رانندگی بسی حال میده
اپم

اوهوم!!!
اومدم.

bahar پنج‌شنبه 27 مرداد 1390 ساعت 12:51 ب.ظ http://mangeneshodegan.ir/

خیلیا همینطوری دوست میشن...ولی نه دیگه تو سن ما!!! راهنمایی بودم دوستام اینجوری بی اف دار میشدن
الان دیگه از مد افتاده
دوستیای اینجوری هیچ وقت هیچ وقت پایدار نمیمونه...

حالا راسشو بگو،برداشتی شمارشو یا نه

مگه سن ما چشه؟
تو سنت بالاس به من چه؟؟؟!!! منو قاطی خودت نکنااا!!!

بله بله!!!

نه بابا!دلت خوشه؟؟!!!

عسل جمعه 28 مرداد 1390 ساعت 11:55 ق.ظ http://www.bipardeh.blogfa.com

آخی !
حالا شماره اش رو بذار !
بنده خدا از مزاحم مثه اینکه بدش نمیاد !
اما خدا وکیلی چقدر راحت دوس میشن !
خوشحال میشم بهم سر بزن ی!
من آپم...

اوهوم!!
باچه!

وروجک جیغ جیغو جمعه 28 مرداد 1390 ساعت 01:34 ب.ظ http://jighestan.blogfa.com

چه اشتباه بزرگی کردی دختـــــــــــــــــــــــــــــــتر!
اینده تو به باد دادی باور کن این دوستیا خیلی عمیق ترو پایدار تره اونطور که من می بینم تا اینکه طرفو یه مدت زیر نظر بگیری و فکر کنی میشناسیش
وقتی نشناسیش سعی می کنی بشناسیش پس خیلی دقیق تر باهاش برخورد می کنی
اما...
وقتی فکر کنی میشناسیش رو یه چیزای دیگه ای تمرکز می کنی که باعث میشه نشناسیش

الان اصلا متوجه شدی چی گفتم؟؟؟


بدو برو ببین اگه شماره هه هست برش دار

خب منم باید از قیافش حداقل خوشم میومد یا نه؟؟؟
خب خوشم نیومد!!!!

دخترآبان جمعه 28 مرداد 1390 ساعت 03:26 ب.ظ http://fmpr.blogsky.com

به همین سادگی شروع میشه و از این ساده تر تموم ...

من خیلی تنبلم هنوز نرفتم دنبال گواهینامه

دلم خواست خب ...

تنبلووووووو!!!!
برو دیگه!
کللی هم از من بزرگتریاا!! البته من اونجا کوچیکترینم!

علی.م. یکشنبه 6 شهریور 1390 ساعت 06:09 ق.ظ http://hobnob.blogsky.com

بله آجی جون. به همین سادگی توی اینروزا میشه دوست شد با کسی.
به قول خودت اشکال ما آدما اینه که فقط تو لحظه زندگی میکنیم و دنبال چیزی هستیم که واسه یه مدت شادمون کنه! همین!!!
دقیقا همینطوره.

راستی نوشت:راستی شمارشو بر نداشتمااااا!!! از بس که گلم من!!!!

اگه گل نبودی که الان اینجا نبودی...

مودونم!!!!!!
خیلی الان خر کیف شدم!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد