فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

مگه من چند سالمه؟؟؟؟

دیشب با خاله اینا و دایی اینام رفته بودیم پارک! همیشه فکر میکردم چقدر ضایس ملت میرن وسط پارک میشینن! اما دیدم نه بابا! به کسی چه؟!!!

خلاصه که رفته بودیم پارک و بچه ها فر خوردن به سمت وسیله های بازی و ما هم پلاس بودیم وسط چمن ها.دیدم نخیر! اینطوری نمیشه و اون سرسره بادی از دور داره به من چشمک میزنه! گفتم من میخوام برم سرسره بادی سوار شم! کی با من میاد؟!

دختر خاله کوچیکه گفت منم میام پاشو بریم!

رفتیم دیدیم ملت جمع شدن دارن یه چی نگا میکنن! رفتیم دیدیم یه آقایی بساط پهن کرده، از یکی از جعبه هاش دوتا مار آورد بیرون میگفت اینا عجیبن و این حرفا.میگفت مار شاخ دارن.بعد آورد نشون جمعیت داد. منم که قبلا تو راز بقا اینا رو دیده بودم واسم هیجان نداشت.بعدم که تموم شد و یارو بساطشو جمع کرد رفت.ماهم رفتیم تاب سواری!!! من و دختر خالم،دوتا خرس گنده!رفتیمو سوار تاب شدیم!هی این نینی فسقلیا میومدن میگفتن ما میخوایم سوار شیم!

ما هم با پررویی تمام میگفتیم یه ذره دیگه تاب بخورم الان پیاده میشم!!!!

بعدشم من که دیدم دختر داییم اینا دارن سرسره سوار میشن،منم دویدم پشت سرسره!البته بماند که اونا ابتدایی راهنمایین!!! خلاصه یه 5،6باری سرسره بازی کردیم و بعدم من گیر دادم که الا و بلا من میخوام سرسره بادی سوار شم! خلاصه با هزار زور و زحمت راضیشون کردم با من بیان! منو دختر خالمو خواهرش و دختر داییمو پسر خالم رفتیم تو پارک بادی! آقاهه گفت میخواین سوار شین؟ دخترخاله هه گفت تا چه سنی سوار میکنین؟! آقاهه گفت واسه کی میخواین؟! گفت این! (و منو نشون داد!)منم با اعتماد به نفس تمام گفتم:من! خندید و گفت:نه!!!! من نمیدونم!مگه من چمه؟! همه بهم میگن بهت میخوره بری دوم دبیرستان! حالا اینجا این یاروئه اینطوری نگام کرد!!!

خلاصه بسی ضایع شدیم و همگان بر ما خنده ها کردند! و آبروها بر باد برفت!!!!

بعدشم که با پسر خاله هه دعوام شد و همش دنبال اون میدویدم،بعدشم که هی چسبید بهم که:دختر خالهههههه!!!! ببخشییییییدددددد!!!!!

ما هم که با کرم و فضل بسیااااار!! گفتم به شرطی که تکرار نشه هاااا!!! گفت خب! ما هم او را بخشیدیم!!!!

بعدم شاد و شنگول و منگول و حبه ی انگور!!اومدیم خونه!

جای همگان خالی بوووووود!!!


نظرات 16 + ارسال نظر
کیانا شنبه 25 تیر 1390 ساعت 04:26 ب.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

خیلیییییییییییییییی کار خوبی کردی ...منم از این کارا انجام میدم ...خداییش لذت بخشه دیگه
هرررررررررررررررر که رات ندادن ....


بابا فضل و کرم و سخاوت اینااااااااااااااااا ....دمت گررررررررررررررم

آآآررررررررررههه!!!
خیلی مزه داد!!!
هرررررررررر نکنااا! گفتم جلف نباش!

ما اینیم دیگه!!! دممان داغ شد!

ناهید یکشنبه 26 تیر 1390 ساعت 06:29 ب.ظ http://www.nahid2369.blogfa.com

سریع تر بالا بیار زندگیو

بازیگوش یکشنبه 26 تیر 1390 ساعت 08:36 ب.ظ http://bazigooshi7.persianblog.ir/

ای بابا بعد اینهمه بازی و سرسره چرا اینقده غمگین؟؟؟/

خیلی وقتا زندگی روی بدشو نشون آدم میده.
کاریم نمیشه کرد.

اوجوبه یکشنبه 26 تیر 1390 ساعت 10:09 ب.ظ http://www.ojobeam.blogsky.com

سلام محدثه جونم
جات خالی منم از مسافرت برگشتم!
ماهم اونجا رفتیم یه پارک جنگلی تاپ سرسره داشت! هیچکی هم نبود من که هیچ خالم هم که 40سالشه هم سوارشدو بازی کردیم جات خالی هیچ بچه ای هم مزاحممون نبود!
من آپم
میای؟

خوش گذشت؟
جای منم خالی!
بله میام.

آسانا دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 12:47 ق.ظ http://asanaaa.blogfa.com/

سلام:

خوب اینکه خیلی خوبه تو دقیقا مثل منی

آدم باید تو هر سنی کودک درونشو فعال نگه داره

چیه مگه ما وقتی بزگ شدیم دل نداریم خوب دوس داریم سوار اسباب بازیا بشیم دیگه ه ه ه

من به عنوان یه دختر ۲۲ ساله شدیدا دوس دارم که تو ژارک درست عین بچها بگمو بخندم و بازی کنم

تابستون آدم ژارک نره خفه میشه باور کن

سلام!
آره خب!
منم همینو میگم دیگه!!!
ژارک یا پارک آیا و حتی؟!!!

اوجوبه دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 03:35 ب.ظ http://www.ojobeam.blogsky.com

آپم

غیر از دیروزیه؟

اوجوبه دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.ojobeam.blogsky.com

راستی من اینجا گفتم دوباره آپم؟!
آلزایمر گرفتماااا!

نه.الان میام.

اوجوبه دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 06:16 ب.ظ http://www.ojobeam.blogsky.com

واقعا ببخشید محدثه
من وقتی باهاش میحرفم دیگه اختیارم دسته خودم نیس!
نمیفهمم چی میگم! نه که دلم خیلی واسش تنگ شده همش قربون صدقش میرم

ناهید دوشنبه 27 تیر 1390 ساعت 09:19 ب.ظ http://www.nahid2369.blogfa.com

هنوز که بالا نیاوردیش!

آوردم دیگه!!!
منظورم از بالا آوردن این بود که کللا بریزمشون دور!!!
خب همه چیو که نمیشه بالا آورد!

بهنام سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 12:27 ق.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلام
پس حسابی خوش گذشتههههه
زیاد از پارک رفتن خوشم نمیاد ولی یه جوری تعریف میکنی آدم هوس میکنه خب!!!

آره!
جای همه خالی!!
وااای!انقدر دوس دارم پارک رفتنو!!!
اتفاقا به شما بیشتر از من میاد!

اوجوبه سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 02:13 ب.ظ http://www.ojobeam.blogsky.com

سلام محدثه جونم
آپم

اوکی

علی.م. سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 02:25 ب.ظ http://hobnob.blogsky.com

سلام. خوبی آبجی محدثه؟
واقعا فکر میکردی وسط پارک نشست ضایعه!!!!
بیخیال آبجی! واسه خوش گذرونی و لذت بردن از زندگیت اصلا واست مهم نباشه که چی ضایعه چی ضایع نیست!
اصل خودتی که داری کیفشو میبری.
از هیچ چیزی واسه شاد بودن دریغ نکن.
سرسره و تاب بازی هم توی این سن و سال خیلی حال میده.
من شخصا تجربه اش کردم
خوش باشی

سلام علی!
خوبی؟!
چه عجب این ورا!!!؟
آره موافقم باهات!
مرسی.توام همینطور!!!

آسانا سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 09:54 ب.ظ

پارک

هوم؟!!
اوهوم!

اوجوبه سه‌شنبه 28 تیر 1390 ساعت 11:56 ب.ظ http://www.ojobeam.blogsky.com

کجایی محدثه جونم؟
نیستی؟
بیا ببین خبرا و اتفاقای جدید دارم
اومدی زودی بیا آپم خب آجی جون؟

عزیزم الان سرم شلوغه
فردا حتما بهت سر میزنم.
چشم چشم.

خلوت تنهایی شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 08:10 ب.ظ http://khalvattanhaee.blogfa.com/

الان اگه راهنمایی یا ابتدایی بودی انشای خوبی میشد

iهررررررررررررررررررر!!!
نه بابا!
معلما که به این چیزا نمره نمیدن!

تینا یکشنبه 6 مرداد 1392 ساعت 11:54 ق.ظ http://avayekonkor.blogfa.com

وبلاگ قشنگی داری به وب منم سر بزن نظر یادت نره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد