فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

فصل شکوفه

من صدای بازتاب خویش را میشنوم...در این قمار،حاکم،تنهاییست...

آنا قرمزی!

خیلی وقت نیس که میشناسمش،شایدم خیلی وقته،اولین بار یه دوست خوب بهم معرفیش کرد...پشت تلفن...گفت آناهیتا رو میشناسی؟!منم گفتم نه!اما از اون به بعد شناختمش!!!!

یه جورایی حسش میکنم!حرفاشو،نوشته هاشو،حسی که تو کلمه هاش هس رو....

راستش نمیدونستم تولدش کی هس!اما حالا که فهمیدم!

آنا خونم ببخشید دیر شد!

فقط خواستم بدونی تو و وبلاگتو خیلی دوس دارم!

تولدت مبارک آنا قرمزی!