دلم نمیخواد چس ناله کنم همش ولی خب میدونی ادم وقتی یاد اینجا میفته ک دلش میگیره! ک دلش برا قدیما تنگ میشه! برا وقتایی ک شاد بود... برا وقتایی ک همه چی درست بود... یا لااقل فکر میکردیم درست بود
دلم میخواد از این برزخ نکبت باری ک اسمش زندگیه و توش مجبوری درد بکشی و لبخند بزنی ب درک واصل شم و برم ب جهنم! واقعا دلم میخواد !
حداقل تو جهنم مجبور نیستم وقتی درد میکشم و عذاب سلول به سلول تنمو روحمو گرفته لبخند بزنمو بگم بخندم
مجبور نیستم تظاهر کنم به خوشحالی ک کسی حال بدمو نفهمه
محبور نیستم جلو تیکه ها و بد لحنیای دیگران لال شم ک کش پیدا نکنه چیزی
مجبور نیستم خودمو مجبور کنم ب خوب بودن
حالم از این برزخی ک اسمش زندگیه ب هم میخوره
کاش بتونم عوض کنم این برزخو
کاش چشامو باز کنم ببینم تمام این زندگی خواب بوده و من اصلا متعلق ب اینجا نیستم
یه دختر ۲۶ ساله تو یه کشور خیلی دورتر از اینجا ام ک تنها برای خودش زندگی میکنه و کار مورد علاقشو انجام میده و گاه گاهیم با دوستاش بیرون میره و بعضی اوقات ب خونوادش سر میزنه
همینو میخوام فقط
یعنی میشه؟