نه ماه گذشت
"من" آبستن بودم
اما
"تو" فارغ شدی
از عشقم...
پ.ن: خندهــــ هــــایــــ عصـــبیــــــ
پ.ن2: چه آشفته بازاریه
پ.ن3: محسن چاوشی
پ.ن4: محمد نجم
پ.ن5:.....
بعدا نوشت: داغووووونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
خوبی محدثه جان؟
دلت آروم عزیزم
سلام آذی
مرسی عزیز
مهراساااا:-(
:-
درد میکشیم...
و عاشق میشویم
درد میکشیم
و فارغ میشوند..
نفرین یا آرزوی خیر...کدام را چشم روشنی این شعر های حرامزاده کنیم؟
سخته..درد از سر و روی قلمت میباره..و دروغ چرا..درد آشنا هستم..
ولی این روزها میگذره...با خودت خوب باش..نمیگم خوش..ولی هوای خودت را داشته باش...دلت را در بقچه ای بپیچان که سرما نخورد..که این یخبندان ماندنی نیست..به همین روزهای بهاری سوگند..
دردهایت را بنویس..برای ما...شاید رفیق نه..سنگ صبور هم نه..ولی هر چه هستیم برایمان بنویس..حرمت نگه میداریم...باور کن
مرسی تیراژه
این کامنتو وقتی خوندم خیلی آروم شدم
مرسی تیراژه
سلام
این چه پستیه دختر
نگرانمون کردی مخصوصا با اون بعدا نوشتت
ایشاا... که خیر باشه
سلام دایی جان
بیخیال
خوبم من!
مرسی! :)
بله بله، چه تعبیری زیبایی واقعا :پی
:پی
احساس میکنم هوای دلت طوفانیه
چه خبرا؟؟؟؟؟
سلام!
:)
هیچ خبر...
همدردی بانو جان
